نسبت اخلاق با مسئله خیر و شر 4 - مطلب شماره 34
نسبت اخلاق با مسئله خیر و شر 4 - مطلب شماره 34
هدایتی: ابتدا شایسته است دانست هر ارزشی برآمده از خیر است و خیر هر آن چیزی ست که وجود دارد. چرا که از منظر توماس آکویناس خدا علت موجودات است و هرآنچه او علتش باشد خیر است. تکلیف شر در نگاه توماس اما به این روشنی نیست. شر را اگر در ذیل مقولات دینی بگنجانیم مترداف گناه است و با این تعریف وجود دارد وجودی که از نقص در خیر یا عدم خیر موجود میشود. شر در تعریف فراگیر دیگری که از ارسطو تا آگامبن برآنند به دو دسته شر اخلاقی و شر طبیعی تقسیم میشود. شر طبیعی به حوادث طبیعی اطلاق میشود و شر اخلاقی برساخته کردار انسان مختار است.
اینجا بحث ارزشها در شرهای اخلاقی پیش میآید. زلزله یا وحشیّت حیات طبیعی شر طبیعی است و به لحاظ هستی و ماهیت، فاقد آن عنصری است که عقل آن را داوری کُند؟ رفتار شیری که آهو برهای را میدرد ضد ارزش نیست بلکه شری طبیعی است. شری که برای بره رخ داده و خیری برای شیر. این خصلت شرور طبیعی است. یک سویهی خیر کلان دارد که شر طبیعی جزئی را توجیه میکند. در الهیات دلالت بر حکمت و تقدیر دارد. خصلت دیگر شر طبیعی عدم اطلاق یا نافراگیری آن است. مثلا آتش برای تشنه شر است و برای سرمازده خیر. یا به قول آکویناس فقدان بینایی برای انسان شر طبیعی ست و برای سنگ چنین نیست. از اینجا درمییابیم شر طبیعی ذاتی یا جوهری نیست و از این رو ارزیابی یا داوری را نمیسزد. ارزشها مربوط به امور جوهری است. به شر اخلاقی که میرسیم تلنگری جدیتر به مدعای آکویناس وارد میشود. آیا شر اخلاقی هم وجود ندارد و عدم امر ذاتی ست؟ آیا در این باب هم میتوان این کلان گزاره سنتوماس را پذیرفت که وجود فینفسه خیر است؟
یک مقدمه دیگر هم تا یادم نرفته بر این گفتهها بیافزایم که آکویناس علاوه بر خیر دانستن وجود فعلیت را هم به تمامی خیر میداند. یعنی هر صورت بالفعلی خیر است و شر نمیتواند فعلیت یابد. چرا که فعلیت یعنی بودن چیزها در همان شکلی که هستند که شکل کامل و متکامل آنهاست و شر را راهی به کمال نیست.
استاد اسکندری نمیدانم گفتههایی چنین به اجبار موجز و به ذات الکن، اصلا مفهوم هستند یا نه. اگر چون همیشه مزخرف میگویم و بیربط، فرمان سکوت صادر کنید که خاموش شوم.
....
اسکندری: ممنون جناب هدایتی . راستش بیرون از مدار الهیات مسیحی برخی از اندیشمندان از این تقسیم بندی اکویناس سود بردهاند و شرور و طبیعی را بخشی از لازمه حیات شمرده اند. ( بی آنکه متعرض به امر عدمی شوند) و شرور غیر طبیعی یا قابل ارزش گذاری را مربوط به انتخاب ها دانسته اند. انتخاب هایی که ما میکنیم و رفتارهای ما براساس آن صادر میشود. موضوع انتخاب اهمیت دارد زیرا در فلسفه اخلاق عملی که از روی آگاهی صادر نشود، فاقد ارزش گذاری میشمرند و مثلاً در حقوق چنین رفتاری به لحاظ عدم آگاهی و وقوف فاعل به آن احکام متفاوتی نسبت به اعمال صادره از روی آگاهی دارد. مثلا قتل که از بزرگترین اعمال مجرمانه تلقی میشود در دو صورت بالا( آگاهانه ، و غیر آگاهانه) دو حکم متفاوت دارد. برخی به جز آگاهی، قصد و عمد را نیز مطرح کرده اند.
باری هنوز سوالاتی مطرح است که دوست دارم جناب هدایتی، سرکار خانم حفیظی و سایر دوستان درباره آن بیندیشند و پاسخهای آن را در ضمن بحث خود ارائه دهند. مثلا سوال میشود که اعمال اختیاری و آگاهانه در چه صورتی وجه ارزشی مییابند و داخل در قضاوت ارزشی و اخلاقی میشوند؟ یا این سوال که: ملاک فعل اخلاقی و ارزشی در اعمال آگاهانه چیست؟ و از این سوال به سوالی جدی تر میرسیم که اصلا مبنای ارزشها چیستند؟ فطرت، دستورات دینی، عقل و دلالت آن بر حسن و قبح ذاتی افعال؟ و...
دوستان گرامی اهل فضل گروه هم اندیشی، با ورود بحث به برخی زمینهها و پایهها از جمله موضوع خیر طبیعی و ... بحث حسن و قبح ذاتی افعال هم باز میشود. بررسی این نظریه در سنت تفکر مسیحی، در الهیات اسلامی، در منازعات کلامی و نهایتاً در موضوع عدل به عنوان یکی از پایههای نظریه سنتی اخلاق و...
از این رو هر کدام از دوستان که حوصله و توان لازم را دارد، میتواند در کنار بحث فایدهگرایی و ارزشگرایی و در کنار بحث خیر طبیعی از موضوع ذاتی بودن حسن و قبح، سخن گفته و این نظریه را بررسی و نظریه معارضان آن را بیاورد.