ادامه گفتگو در باره اعتبار لذتگرایی درامور دینی – مطلب شماره 17
ادامه گفتگو در باره اعتبار لذتگرایی درامور دینی – مطلب شماره 17
اسکندری: من بیش از لذت، از تمایل های نیمه هوشیار که در متن آموزههای سنتی ما نهفته است نگرانم. این آموزه ها فرمان جهتگیری ذهن ما و حذف و اضافه کردن واحد های دانش در زندگی است. نمونه اش کلیشه هایی است که از این گونه تمایلات هوشیار برخاسته. مثلاً کلیشه هایی که مفسر جنسیت هستند. یا کلیشه های فرهنگی که عامل خط کشی شرقی/ غربی در نهاد دانش و بیان از امر واقع است. البته به تاریخ و سیاست ارجاع ندارم. مثال من صرفاً کلیشهسازیها و میانبرهای تفکر است که قبلاً بارها در وبلاگ بازاندیشی از آنها نالیدهام.
نگرانی دیگر در متن ظاهر گرایی در دین نهفته است که منجر به تخطئه همه ساحات تفکر عقلانی است و تنها بهانهاش این بیان است که عقل برای دین خطرناک است. من با چنین تفکری و اجزاء و انواع متکثرش به شدت مشکل دارم. منظور من صرفاً ایمان گروی کییرکیگاردی نیست؛ میترسم زیرا اینها نوعی تظاهر برای غلبه بر بیسوادی است. که البته بر دوش دین و اعتقادات دینی سواری میخورد.
حفیظی: صورت دیگرش هم خطرناک بودن دین برای عقل است !
.........
حفیظی: من به اصل لذت بطور کلی ایراد دارم ولی بحثش را بگذاریم برای یک وقت دیگر. میشه اینو از دید اخلاقی بحث کرد..
اسکندری: باید دقت کرد؛ اصل لذت و لذت مطابق طبع دو چیز متفاوت است. هر کس از لذت مطبوع سخن بگوید لذت طلبی را تئوریزه نکرده است. یعنی برخی از اعمال اساساً منتهی به ارزیابی ارزشی نیستند. ارزشگذاری برای آنان برحسب اعتبار است. مثالهایش هم فراوان.
حفیظی: لذت مطبوع چیست؟
اسکندری: لذت طبیعی مقصودم است. مثلاً شما غذا میل میفرمایی، بقول فوترمن این وجهی از مواجه با یک واقعیت است امر بیرونی غذا و لذت درونی از خوردن آن. این امر به خودی خود واجد ارزش گذاری نیست. ولی من و شما آن را در زمینه های اعتقادی مثلن ارزشگذاری میکنیم.
مثلا با خاتم انبیاء هم سخن میشویم که انّ صلاتی و نُسکی و مَحیای و مَماتی لِلّه رَبّ العالمین. این وجهی از ارزشگذاری است که بیرون از ماهیت خود لذت شکل گرفته است. لذت یعنی حداکثر مطابقت با طبع. هرچقدر انطباق فعل با اقتضاء طبع بیشتر باشد لذت بیشتر است .
حفیظی: وقتی من و شما و یک جمع داریم بحث علمی میکنیم یک نفر (کلی میگم) میگوید من لذت قرآن را بر این بحثها ترجیح میدهم ارزشگذاری است و من می توانم به او بگویم من لذت شنیدن موسیقی رو بر این بحثها ترجیح میدهم. پس هر دوی ما برویم دنبال علایقمان. اگر ارزشگذاری نیست و فقط میخواهد اعتراف کند قران لذت دارد خب بحثی نیست.
اسکندری: آن بحث را کردیم و عرض کردم که لذات اگر مقدمه تفکر باشند حرجی برمدعی نیست. و فرض هم همین بود. خروج موضوعی از بحث نکنید. شما فرمودید که با تفکیک عنصری موافقید .
حفیظی: خب من وجه دیگرشو گفتم!
اسکندری: فرق لذتگرایی تئوریک با لذت بردن در مقام عمل و انفعال
حفیظی: لذت گرایی تئوریک منطوی در این صحبتها را نقد میکنیم خروج از بحث نیست.
اسکندری: لذت هم مثل سایر وجوه حیات باید به عنوان امری انتزاعی، یا عینی تثبیت شود. تکلیفش روشن شود. ما اینجا فعلاً آن را امر واقع یا وجهی از عینیت زیست شناختی میگیریم که برایش از واژه لذت استفاده میکنیم.
توجه دارم شما در حال تحلیل کلام هستید. تئوری نهفته در آن را مطمح نظر دارید. خیلی هم کار درست و دقیقی است. توجه دارم که بسیاری از رفتارهای ما بدون آنکه خودآگاه باشد ما را در زمره فایده گرایان قرار میدهد.
این امر و زحمت شما روشن است و بسیار هم تلاش ارزشمند/ مفیدی است. منتها من اصرارم بر این است که این هم خودش کلیشه نشود. در مقام بیان فرق بگذاریم بین امر واقع و گزارش از امر واقع، و ارزش گذاری فایدهگرایانه .
حفیظی: بله
اسکندری: بحث باز است. ببینیم ادامهاش را شما چطور پیش میبریم . انشاء الله در زمان مناسب.
حفیظی: انشالله
اسکندری: بد نیست همین فایدهگرایی را در بطن رفتارهای ما مدعیان "ارزش"، تحلیل بفرمایید.
شهید مطهری پیشتر با هوشمندی نشان داده بود که چگونه ما مدعیان الهیات از بسیاری از ماتریالیست ها مادیگراتریم.
حفیظی: اصلن خود تحلیل جنبههای حیات دینی ما دینداران مخصوصاً بعد ذهنیاش جالبه و در خور تامل. منتهی برای بعد
اسکندری: ممنون. واقعا ممنون . خیلی بحث خوبی بود.