مباحث گفتمانی و
مسئله ارزشهای نسل نو- مطلب شماره 19
هدایتی: از منظر جامعهشناسی
تاریخی شاید پس از تسلط گفتمان پزشکی در دهه بیست و سی و چهل شمسی بر سیاست و غلبه
نظام مهندسی در دهههای پنجاه و شصت و هفتاد بر سیاست ایران دهههای بعدی سیاست در
قبضه و استیلای دلالان و بیزینسمنهای مذکور باشد.به ترتیب در دوره
سلطه پزشکی سیاست با واژگانی نظیر آسیبشناسی، انگل سیاسی، واکسینه کردن عجین شده بود
در دوره تسلط مهندسی با واژگان معماری اسلامی، هندسه دینی، مهندسی انتخابات و در دوره
سوم و تسلط دلالی با واژگان کاسبان تحریم، برادران قاچاقچی، توافق، سرمایه اجتماعی،
بنگاه اجتماعی و...
هدایتی : این روایت
زبان به مثابه موجود زنده و تاثیرش بر زیست جهان سیاست در ایران از نگاه من است، گفتم
اینجا نقدش کنم تا نقدم کنند.
اسکندری : یک مقدار
انطباق های تاریخی محل اشکال میتواند باشد! مثلا استفاده از گفتمان پزشکی در سیاست
هنوز رایج است.
هدایتی: من اسناد
مکتوب از رواج این واژگان در مطبوعات و مکاتبات دهههای گفته شده دارم که به این موارد
هم ختم نمیشود.
اسکندری: البته گفتمان
یعنی همین . حضورش کاملاً از بین نمی رود ولی نقطه کانونی شاید به سنت جدیدی تحویل
پیدا کرده است!
اکنون ادبیات
معاملات حاکم شده! ؟
هدایتی: مثلا انقلاب
سفید که برساخته پزشکی است
اسکندری: خیلی جذاب
است. مطالعات گفتمانی علی رغم اینکه معارض زیاد دارد، خیلی
قدرت مجاب کردن هم دارد.
هدایتی: یا وقتی ولایت
فقیه اژ مفهومی کاملا عرفانی تقلیل پیدا میکند به جایگاه مهندسی نظام نشانگر تفوق
ادبیات مهندسی به طبع ورود مهندسانی نظیر بازرگان و موسوی و سحابی به سیاست بر سیاست
است
بله ما در دوره ظهور
دلالان در مناصب حاکمیتی به سر میبریم امثال زنجانی و محصولی و رحیمی و... که ادبیات
بازرگانی را به سیاست تزریق کردهاند
اسکندری: همانطور
که گفتم موارد و محل نقض کم نیست. مثلا ولایت علی رغم آنکه واژه ای در حوزه عرفان است
یا در عرفان خیلی فربه شده ، پیش از آن در کلام ظهور داشته است. بخصوص در کلام شیعی
، ولایت فقیه هم ظهورش فقهی بوده ، البته نه با معنای موسع کنونی ، ولی خاستگاهش فقه
بوده است . و در این خاستگاه اساسا معنای مدیریتی دارد و معطل زمان و گفتمان حاکم نبوده
و نشده .
هدایتی: مراد من موارد
استفاده آن و تأویل مهندسانه از این مفهوم در دوره مذکور است.
اسکندری: یا انقلاب
سفید ربطی به حوزه پزشکی و غلبه پزشکان بوروکرات یا ادبیات آنها در ایران نداشته است
، انقلاب سفید در برابر انقلاب سیاه که واژه ای کاملا سیاسی برای اشاره به انقلابهای
کمونیستی و مائویستی بوده بکار رفت . گمان نکنم برآمده از ادبیات پزشکی بئده باشد.
بلاخره تبار شناسی این واژه ها بخشی از تحلیل گفتمان
است. البته شما در این فن واردید و من دارم نقطه خط های خودم
را به هم وصل میکنم.
هدایتی: ضمناً این
مصادیق را از باب مثال آوردم وگر نه من فهرست مفصلی از این ورود و دخول در ادبیات رسمی
و رسانهها و افواه عام هر دوره جسته و ضبط کردهام.
دکتر افشار دانشآموخته
پزشکی در کالج سلطنتی انگلیس مبدع این واژه بود و مرادش از سفید نه آنچه که مرسوم است
و شما گفتید بلکه پاک و تمیز بود.
اسکندری: جناب هدایتی،
موضوع البته روشن است. همانطور که عرض کردم دو مطلب 1- تغییر در کانون توجه نسل جدید
به سوی سطحی گرایی، فایده گرایی، موقت بودن، علاقه محور بودن، بیحوصلگی مدرن، اتمیزه
شدن زندگی، خودمحوری، و... به وقوع پیوسته و نکته مهمش این است که این خلقیات دسته
جمعی محصول و واکنش به رفتار نسل پیشین است. و محل توجه و تعجب و شگفتی و حسرت و خاک
برسر شدن هم همین جا است.
هدایتی : یا مثلا
محمدرضا شاه مخالفین را در آن دوره خرابکار مینامید.
اسکندری: 2- حتماً هر دوره تاریخی
متاثر از تحولات تاریخی و زمینه های اجتماعی محل و مجال بروز ساختار زبانی خاصی است
که گفتمان حاکم در آن دوره را تعیین میکند یا بهتر است بگوییم جریان میدهد و معلوم
نیست کجا تثبیت میشود و اصلا میشود یا نه . ولی در اصلش بحثی نیست.
هدایتی: این خرابکاری
همان دستراکشن است که به برهم خوردن نظم ارگانیک یک موجود زنده میگویند.
اسکندری: میماند
مصادیق ، البته در مصادیق اختلاف نظرهایی هست که بیشتر بوی مراقبت و مواظبت میدهد
که زیادی گشاده دست نباشیم.
خیلی خوب، موضوع برای
بنده که خیلی مفید و جالب است. ببینیم دوستان دیگر چه نظری دارند.
ما از بحث فایدهگرایی
حاکم و نهفته در ذات رفتارهای مان به بحث ارزش ها/ ضد ارزش های نسل نو رسیدیم و از
آنجا بحث کمی به سوی تحلیل گفتمانی چرخید.
هنوز موضوع فایدهگرایی
در متن و بطن رفتار ما مدعیان ارزش ها مجال و ظرفیت گفتگو دارد. خانم دکتر حفیظی تعهد
کرده اند کمی این بحث را در روزهای آینده پیش ببرند.
در کنارش حتما آقای
هدایتی ما را از ادامه این بحث و البته ادامه هشدارهای یا توجه ها به ارزش های نسل
نو بی بهره نمیگذارد. خیلی بحث خوبی است .
هدایتی: حرفتان را
میپسندم ولی آن چه در مورد یک در باب تغییر توجه نسل گفتید عبارات کلی بدون ارجاع
است که تا هنگامی که عینیت نیافته و مرزهایشان با تاریخ روشن نشود، دانشی نمی افزاید
و جهلی نمیکاهد. شما میتوانید دوجین دیگر از این صفات ردیف کنید کاری که همه جامعه
شناسان میکنند اما حرفی نمیزنند فقط توصیف یک وضعیت با صفات است که شناخت حاصل نمیکند.
اسکندری: دستراکشن
وجهی فاعلی و کنشی دارد. معنایش خرابکاری میاید در مقابل در پزشکی همین واژه یعنی
برهم خوردن نظم ارگانیک هومئوستازی است. که بیان یک وضعیت است البته و اگر اشتباه نکنم
وجهی کنش پذیر و منفعل را به نمایش میگذارد. با این حال چرا ادبیات پزشکی جایگزینی
گفتمانی نیافت یا کمتر یافت؟
بله . میپذیرم . البته
ما از وصف به ارزش گذاری و قضاوت هم چرخیدیم. کاری که میتواند اعتراض ایجاد کند که
هنوز جمع آوری اطلاعات نکرده ای چگونه به قضاوت نشسته ای؟ و متهم به سوگیری شوم. ولی گمان کردم در این
وصف های بی ارجاع و زمینه یابی نشده همدلی مختصری هست.
آقای هدایتی ، همچنان
درگیر بحث ها باشید. هم طرح مسئله کنید و هم در بحث های دوستان از نظرات سرکار بهره
ببریم.
هدایتی: هست بسیار
هست ولی جایش در دردودل است نه در بحث تاریخی.
اسکندری: البته وارد
بحث جدی نشدیم. تقریبا همین درد و دل کردن بود .مگر انجا که شما وارد بحث گفتمانی شدید!
هدایتی: از سوی دیگر
به اعتقاد من آفت علوم انسانی شرق شناسانه امروز ایران گرایش عجیب به توصیف و وصف صفات
به جای نامگذاری یا نومینگ است
استاد من از گفتگو
با شما همیشه می آموزم و چیزها می اندوزم. یک ویژگی گفتگو با شما از همان سالها برای
من همین لذت کشف بوده که در همکلامی با شما نهفته است.
اسکندری : زنده باشی برادر.
جا به جا فرمودی .
تشکر عزیز . خسته
نباشی و ممنون
سایر دوستان که در
متن بحث نبودند و موضوعات و گفتگوهای بالا را بعدا خواندهاند، میتوانند و شایسته
است که نظرات خود را و تحلیل موضوعات را برایمان بنویسند. یا از تجربههای شخصی در
اینباره بگویند. همینطور میتوانند در تحلیل گفتههای بالا اسم و آدرس مقالات خوبی
که به یاد دارند در صفحه گروه درج کنند.